وابسته بودن (غُ چَ / چِ بَ تَ) وابسته بودن به، معلق بودن بر. وابسته به فلان امر بودن، بدان علاقه داشتن ادامه... وابسته بودن به، معلق بودن بر. وابسته به فلان امر بودن، بدان علاقه داشتن لغت نامه دهخدا
وابسته بودنوابَستِه بودَن أنّ تكوّن معتمدة ادامه... أَنَّ تَكَوُّنَ مُعْتَمَدَةَ تصویر وابسته بودن دیکشنری فارسی به عربی
وابسته بودنوابَستِه بودَن ขึ้นอยู่กับ ادامه... ขึ้นอยู่กับ تصویر وابسته بودن دیکشنری فارسی به تایلندی
وابسته بودنوابَستِه بودَن bergantung ادامه... bergantung تصویر وابسته بودن دیکشنری فارسی به اندونزیایی
وابسته بودنوابَستِه بودَن afhankelijk zijn ادامه... afhankelijk zijn تصویر وابسته بودن دیکشنری فارسی به هلندی
وابسته بودنوابَستِه بودَن bağımlı olmak ادامه... bağımlı olmak تصویر وابسته بودن دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی